شاعر سرود...
شاعر میخواست بسراید،
شعری که در آن، عطر همهی گلها باشد؛
موج همهی دریاها؛
بلندی همهی کوهها؛
پرواز همهی پرندهها؛
زمزمهی همهی چشمهها؛
وسعت همهی دریاها؛
سرسختی همهی صخرهها
...
شاعر میخواست بگوید،
شعری که پاسخ همهی فرشتهها باشد.
فرشتهها تردید داشتند؛
- خونریز در زمین!؟
شاعر تصمیم خود را گرفته بود؛
هر چه واژه داشت در دست خود فشرد؛
شعری سرخ چکید.
فرشتهها ساکت بودند.
شاعر سرود:
حسین.
کلمات کلیدی :