طراحی وب سایت شاعر سرود... - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]

شاعر سرود...

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 88/9/28 12:56 عصر

 

شاعر می‌خواست بسراید،
شعری که در آن، عطر همه‌ی گل‌ها باشد؛
موج همه‌ی دریاها؛
بلندی همه‌ی کوه‌ها؛
پرواز همه‌ی پرنده‌ها؛
زمزمه‌ی همه‌ی چشمه‌ها؛
وسعت همه‌ی دریاها؛
سرسختی همه‌ی صخره‌ها
...

شاعر می‌خواست بگوید،
شعری که پاسخ همه‌ی فرشته‌ها باشد.
فرشته‌ها تردید داشتند؛
- خون‌ریز در زمین!؟

شاعر تصمیم خود را گرفته بود؛
هر چه واژه داشت در دست خود فشرد؛
شعری سرخ چکید.
فرشته‌ها ساکت بودند.
شاعر سرود:
                 
حسین.

 

 




کلمات کلیدی :